اعتراف

بچه گربه به دنبال مادرش راه افتاد.مادر با یک جهش به بالای دیوار رفت و منتظر بچه اش ماند.ولی بچه گربه همان جا،زیر چرخ ماشین ایستاد.گربه ی بالای دیوار که خطر رو احساس کرده بود با نگرانی میو میو میکرد.انگار عجله ای در کار بود.ولی بچه گربه همان جا،زیر چرخ ماشین ایستاده بود.کم کم خودش رو به کنج چرخ ماشین و آسفالت چسباند و همان جا دراز کشید.مثل این که جای مناسبی برای استراحت پیدا کرده بود.صدای میو میو دیگر به یک ریتم یکنواخت تبدیل شده بود.صدایی مملو از نگرانی و دلواپسی.صدایی  که اضطراب رو به اعماق قلب آدم تزریق میکرد.ولی بچه گربه از زیر چرخ ذره ای جابه جا نمیشد.ترس و اضطراب گربه بالای دیوار به هیچ وجه با آرامش توام  با بی خیالی بچه گربه قابل قیاس نبود.درب یکی از خانه ها باز شد و مردی به طرف ماشین حرکت کرد.همان ماشینی که بچه گربه زیر یکی از چرخ هایش دراز کشیده بود.ولی او هم متوجه بچه گربه نشد.صدای استارت شنیده شد. چند لحظه بعد ماشین آماده حرکت بود.ولی بچه گربه همان جا،زیر چرخ ماشین نشسته بود.دقیقا  زیر چرخ ماشین.تکان خوردن های سریع دم،آخرین جنبش این حیوان کوچک بود.بچه گربه له شده بود.همان جا،زیر چرخ ماشین.

گوشت،پوست و استخوان های نرم و انعطاف پذیر بچه گربه در هم آمیخته شده بود.خون اندکی که تا چند لحظه ی پیش توسط قلب کوچکش در بدن او جریان داشت،اکنون از دهانش بیرون ریخته بود.دهان کوچکی که شاید چند دقیقه پیش با ذوق و اشتیاق شیر مادرش را میمکید.

گربه ی روی دیوار اکنون بالای سر جسد له شده بچه اش بود.همه ی آن اضطراب ها و نگرانی ها به پایان رسیده بود.گربه ی مایوس آخرین تلاش هایش را برای جستجوی حرکت یا جنبشی از سوی توله اش میکرد.ولی منظره له شدن توله اش و بوی بچه گربه تنها چیزی بود که میتوانست با خودش ببرد.او نیز باورش شده بود که توله اش مرده و دیگر نمیتواند از سر و کولش بالا برود یا با دمش بازی کند.

گربه یک ساعتی را همان جا ،کنار توله اش ماند.هروقت رهگذری نزدیک او میشد،با یک جهش به بالای دیوار میپرید.جایی که از همان جا شاهد مردن توله اش بود.ولی دوباره به سرعت پایین میپرید و اطراف جسد پرسه میزد.

چند قدم آن طرفتر پسر کوچکی شاهد تمام این ماجرا بود.درست از لحظه ای که بچه گربه به دنبال مادرش راه افتاد تا زمانی که پسرک خسته شد و در رو بست و داخل خانه رفت.آخر هم نفهمید مادر بچه گربه آن شب را چه کرد؟

وقتی بچه بودم از دیدن این صحنه خوشحال شدم.این اتفاق غیر عادی ای که تا آن موقع ندیده بودم،برایم هیجان انگیز بود.حس کنجکاوی من ابدا باعث نشد که از وقوع این حادثه جلوگیری کنم.حتما میتونستم جلو برم و بچه گربه رو از زیر چرخ ماشین بیرون بیارم.با این که میدونستم ماشین تا چند لحظه دیگه حرکت میکنه   ولی این کار رو نکردم و منتظر بچه گربه همون جا،زیر چرخ ماشین له بشه.اون شب برای من خیلی عادی گذشت و تموم  شد.ولی امروز پس از چندین سال تصویر له شدن یک بچه گربه مدام جلوی چشمم تکرار میشه.

یادآوری صحنه ی تکون خوردن دم بچه گربه موقع  له شدن مثل یک انفجار قلب من رو به لرزه می اندازه و باعث میشه خونم به جوش بیاد.این تصویر توی تک تک سلولهای مغزم رسوخ کرده.و روز به روز پر رنگتر میشه.ناله های اون گربه بعد از  مرگ بچه اش مثل سوهانی ،روح من رو خراش میده.

×××

ولی من امروز دیگه اون کودک بی احساس نیستم.اون پسر بچه ای که سر یک گنجشک رو با دستهاش جدا کرد و خون گرم اون دستانش رو آلوده کرد،امروز مرده.اون دست ها امروز میتونه گربه ای کور رونوازش کنه و به اون غذا بده.اون قلب سیاه امروز لبریز از احساسه.احساسی که میتونه یک جوجه ی از لونه بیرون افتاده رو ،تا زمان پرواز پرورش بده.احساسی که شاید بتونه باقی عمرش رو صرف حیوانات کنه.

این وبلاگ تبلور همین احساسه و تلاشی برای جبران گذشته.

خوش به حال غنچه های نیمه باز




بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک

شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهارخوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌ پوشی بکام
باده رنگین نمی ‌بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می ‌باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ


(شعر از فریدون مشیری)


فعلا از بهار لذت ببرید.سال نو مبارک.

شاد باشید


 

نکاتی در مورد ماهی قرمز


کم کم سال جدید داره از راه میرسه و ماهی فروش ها بساطشون رو پهن کردن تا از این سود کلان بی نصیب نمونن.

توی این ایام حدالامکان از خریدن ماهی قرمز خود داری کنید تا در این قتل عام میلیونی دست نداشته باشید.ولی اگر احیاناً(به دلیل اسرار بچه هاتون)مجبور به این کار شدید،باید چند نکته رو رعایت کنید تا به این حیوانات آسیبی نرسه. اول اینکه 2 تا ماهی بیشتر نخرید و اون هارو توی تنگ های خیلی کوچک نگه داری نکنید(خودتون رو جای ماهی ها بزارید).عملیات انتقال ماهی ها به تنگ آب یا ظرف مورد نظرباید طوری انجام بشه که ماهیها کوچکترین ترسی احساس نکنند.چون این نوع ماهی ها بر اثر ترس سکته میکنند و ممکنه دیگه غذا نخورند.

ماهی های قرمز نسبت به شرایط محیط بسیار حساس اند و با کوچکترین تغییری ممکنه بمیرند.بنابراین محل زندگیشون باید خنک  و به دور از رفت و آمد باشه.

برای تغذیه ماهی ها میتونید از چند عدد برنج پخته شده ویا غذاهای آماده ای که در آکواریوم فروشی ها موجود است،استفاده کنید(این مورد رو هرگز فراموش نکنید).فقط مواظب باشید که خیلی غذا داخل آب نریزید که آب کثیف شود.

آب رو هم باید حدوداً 3-4 روز یک بار عوض کنید.البته بدون اینکه ماهی ها اذیت شوند.هنگام عوض کردن آب ابتدا آب رو با فشار داخل ظرف بریزید تا اکسیژن کافی در آب حل شود سپس 15 دقیقه صبر کنید تا کلر آب کاملاٌ خارج شود.فقط دقت کنید که وقتی ماهی ها وارد محیط جدید میشوند ممکنه از آب بیرون بپرند و روی زمین بیوفتند.پس در ظرف رو با یک توری بپوشونید.

برای اینکه ماهی ها با کمبود اکسیژن مواجه نشوند،اون هارو در ظرف های بزرگ نگهداری کنید.برای تمیز نگه داشتن آب میتونید کف ظرف رو با سنگ بپوشونید.

این رو هم به یاد داشته باشید که این موجودات اسباب بازی نیستند.پس مواظب بچه هاتون باشید که یه وقت بلایی سرشون نیارن.حدالامکان اون هارو دور از دسترس بچه ها قرار دهید.واگر تونستید روز 13به دراون هارو به یه جای مناسب ببرید و رهاشون کنید.(ماهی هارو داخل رودخانه یا برکه های فصلی نندازید.فقط اگه استخر یا دریاچه ای پیدا کردید که مطمئن بودید هیچ وقت خشک نمیشه،اون هارو آزاد کنید.)

تصاویری از دنیای بی نقص ما

این عکس ها مربوط به نشت نفت در خلیج مکزیک هست.













چرا حیوانات باید قربانی زیاده خواهی ما انسان ها بشوند؟؟؟

بیانیه جهانی حقوق حیوانات

بیانیه جهانی حقوق حیوانات رسما در تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۷۸ در شورای مرکزی یونسکو در شهر اریس اعلان گردید. مفاد این بیانیه توسط اتحادیه بین‌المللی حقوق حیوانات در سال ۱۹۸۹ مورد تجدید نظر قرار گرفت و در سال ۱۹۹۰ به رئیس مجمع عمومی یونسکو تسلیم گردید و در همان سال منتشر شد.

  • ماده ۱
تمامی حیوانات دارای حقوق مساوی برای زندگی کردن تحت عنوان تعادل زیستی هستند این حقوق مساوی، گونه‌های مختلف و خاصی را تحت الشعاع قرار نمی‌دهد.
  • ماده ۲
به حق زندگی تمامی حیوانات باید احترام گذاشته شود.
  • ماده ۳
۱- حیوانات نباید در معرض برخوردهای بد واعمال بیرحمانه قرار گیرند.
۲- اگر نیاز به کشتن حیوانی باشد این عمل باید آنی، بدون درد و بدون درک حیوان صورت گیرد.
۳- با جسد یک حیوان با شایستگی باید برخورد شود.
  • ماده ۴
۱- حیوانات وحشی حق زندگی و تولید مثل آزادانه در محیط طبیعی زیستگاهشان را دارند.
۲- محرومیت طولانی مدت از آزادی برای حیوانات وحشی، شکار کردن و ماهی گرفتن تجربی به عنوان سرگرمی و نیز هرگونه استفاده از حیوانات وحشی به دلایلی که حیاتی نباشد مغایر با این حق بنیادی است.
  • ماده ۵
۱- هر حیوانی که به انسان وابسته‌است باید به شایستگی نگهداری و مراقبت گردد.
۲- حیوانات وابسته به انسان تحت هیچ شرایطی نباید بطور غیر منصفانه‌ای ترک و یا کشته شوند.
۳- هر گونه ازدیاد نسل واستفاده از حیوانات باید طبق احترام به ساختار ویژه فیزیولوژی و رفتاری آن گونه باشد.
۴- در نمایشگاهها، نمایشها و فیلمهایی که حیوانات در آن شرکت دارند باید منزلت آنها محترم شمرده شود و عاری از هرخشونتی باشد.
  • ماده ۶
۱- هرگونه آزمایش زجرآوری برروی حیوانات چه بصورت فیزیکی و چه روحی تجاوز به حقوق حیوانات محسوب می‌گردد.
۲- روشهای جایگزین باید پیشرفته بوده و اصولی انجام گیرند.
  • ماده ۷
هرگونه عمل غیر ضروری که باعث مرگ حیوانی گردد یا هرگونه تصمیمی که منجربه این عمل گردد جنایت علیه زندگی تلقی می‌گردد.
  • ماده ۸
۱- هر گونه عمل مغایر با بقای گونه‌های حیوانات وحشی و یا هر گونه تصمیمی که منتهی به این امر گردد کشتار دسته جمعی تلقی می‌گردد.
۲- کشتار حیوانات وحشی، آلوده کردن و نابودی زیستگاهها یشان قتل عام محسوب می‌گردد.
  • ماده ۹
۱- شرایط قانونی ویژه حیوانات و حقوق آنان توسط قانون مشخص می‌شود.
۲- محافظت و حفظ امنیت حیوانات بر عهده سازمانهای دولتی است.
  • ماده ۱۰
مراکز تربیتی و مدارس مکلف به آموزش مطالبی مبتنی بر احترام گذاشتن، مراعات و درک حیوانات از دوران طفولیت به شهروندان خود هستند.

(بر گرفته از ویکیپدیا)



البته من  ماده۳ بند۳ رو خیلی قبول ندارم.چون برای خودمم خیلی مهم نیست که بعد از رحلت ملکوتیم!چه بلایی سر جسدم بیاد؟ولی خب شاید برای حیوونها مهم باشه.


اما چیزی که خیلی مهمه و هیچکس بهش اهمیت نمیده ماده ۲ این بیانیست.چرا که خیلی ها حیواناتی مثل مگس یا عنکبوت یا حیوانات دیگه رو جزو "تمامی حیوانات" حساب نمیکنن و فکر میکنن هرجایی که این جونورای موذی رو دیدند باید زیر پاشون لهشون کنن.من خودم تو سربازی شاهد بودم یه دفعه که رفته بودیم میدان تیر یه رطیل از زیر یه سنگی در اومد و داشت میومد طرف ما که افسر میدان تیر به یکی گفت پا بزار روش و اون سرباز جان بر کف هم دستور اون یارو فرماندشو اجرا کرد و به صورت ناجوانمردانه ای حیوون به اون زیبایی رو زیر پوتین هاش به قتل رسوند.آخه اون بدبخت که به شما کاری نداشت.شما ها اومدید به قلمرو این حیوونای بی دفاع تجاوز کردید.یادتون رفته آیه شریفه <<همانا خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد>>؟